به گزارش مشرق، در يادداشت روز يکشنبه کيهان به قلم حسين شريعتمداري آمده است:
1- بعد از نماز جمعه تهران بود، با عجله راهي روزنامه بودم که جواني دست روي شانه ام گذاشت، چهره اي نوراني داشت مثل همه نماز جمعه اي ها. سلامي و عليکي و مصافحه اي، مانند هميشه، اما به خداحافظي تن نداد. پرسيد آيا صحت دارد که بازاريان تهران در اعتراض به ماليات کرکره ها را پائين کشيده اند؟ گفتم؛ همه آنها نه، ولي خبر صحت دارد. گفت؛ در جايي خوانده ام مجموعه مالياتي که از اصناف و بازاريان دريافت مي شود فقط 5 درصد کل ماليات هاي دريافتي دولت است. پاسخم مثبت بود. با تعجب پرسيد سهم مالياتي من و شما و ساير کارمندان و کارگران که اول هر ماه از حقوقمان کسر مي شود چقدر است؟ گفتم، تا آنجا که خبر دارم، بين 8 تا 9 درصد از کل ماليات دريافتي کشور است. پرسيد؛ عادلانه است؟ پرسيدم کداميک؟ مالياتي که از ما حقوق بگيران دريافت مي شود يا مالياتي که اصناف و بازاريان مي پردازند؟ گفت؛ ما که حرفي نداريم، منظورم اصناف و بازاريان است، با آن ثروت هاي انبوه و درآمدهاي کلاني که بسياري از آنها دارند. گفتم نه، عادلانه نيست، سهم آنها خيلي بيشتر از آن است که مي پردازند. پرسيد؛ يعني از ما کارگران و کارمندان و اقشار مستضعف و کم درآمد ماليات مي گيرند تا براي تامين رفاه و امنيت بازاريان و ارائه خدمات به ثروتمندان هزينه کنند؟! من که راضي نيستم. گفتم؛ همه بازاريان اينگونه نيستند، اکثر آنها افرادي مومن و متدين هستند و حلال و حرام و حق الناس سرشان مي شود. گفت؛ پس چرا در مقابل زورگويي يک اقليت ساکت نشسته اند. گفتم؛ سکوت نکرده اند، بسياري از آنها درپي حل عادلانه ماجرا هستند و البته از آنان انتظار بيشتري مي رود. به خياباني که کنار آن ايستاده بوديم اشاره کرد و گفت؛ اين خيابان ها با پول ما ساخته مي شود ولي پولدارهايي که ماليات نمي دهند با ماشين هاي مدل بالا و گرانقيمت خود در آن تردد مي کنند. خانه هاي ما نيازي به مراقبت پليس ندارد، کدام دزد ناشي براي سرقت از خانه هاي ما وقت تلف مي کند! ولي از کيسه ما براي تامين امنيت مالي و جاني پولداراني که از ماليات فرار مي کنند، هزينه مي شود، برج هاي سر به فلک کشيده، خانه هاي لوکس و اشرافي، ويلاهاي فوق مدرن در خوش آب و هواترين نقاط کشور و... نفسي تازه کرد و گفت؛ مي دانم عجله داري، اما فقط يک سؤال ديگر و پرسيد؛ به نظر شما اگر بازاريان مغازه هاي خود را براي هميشه تعطيل کنند، چه حادثه تلخ و ناگواري اتفاق مي افتد؟! گفتم؛ درباره همه آنها اينگونه قضاوت مکن، گفت؛ سؤالم درباره همان يک عده اي است که هر وقت پاي ماليات دادن به ميان مي آيد، کرکره ها را پائين مي کشند و معرکه مي گيرند. سؤال سختي بود، شايد به اين علت هيچوقت به آن فکر نکرده بودم. جوان پرشور به کمکم آمد و گفت؛ اکثر بازاريان فقط واسطه فروش کالا هستند. اهل توليد که نيستند. دولت مي تواند در نقاط مختلف شهر مراکز فروش تأسيس کند، يعني همان کاري که در ايام نوروز انجام مي دهد. با اين اقدام، علاوه بر توليد شغل براي بسياري از جوانان بيکار، قيمت ها نيز کنترل مي شود و ماليات هم با محاسبه دقيق و استفاده از سيستم «بارکد» به آساني و کاملا عادلانه دريافت خواهد شد.... اندکي درنگ کردم، پاسخ سؤالش سخت نبود «اگر بازاريان مغازه هاي خود را براي هميشه تعطيل کنند چه حادثه تلخ و ناگواري اتفاق مي افتد»؟! با اطمينان جواب دادم؛ هيچ!!
2- نسبت ماليات بر توليد ناخالص داخلي- GDP- در کشورهاي پيشرفته و توسعه يافته بيش از 45 درصد است، اين نسبت در کشورهاي در حال توسعه بين 15 تا 20 درصد است و اما، در ايران بين 7 تا 8 درصد. يعني در ايران اسلامي کمترين ميزان ماليات دريافت مي شود و به همين علت کشور ما در دنيا به «بهشت مالياتي» شهرت دارد. ميزان فرار مالياتي در جمهوري اسلامي ايران 50 تا 60 درصد است. کارمندان و حقوق بگيران که چه بخواهند و چه نخواهند قبل از دريافت حقوق ماهانه، ماليات تعيين شده را پرداخت مي کنند. صاحبان صنايع و توليدکنندگان کالا اگرچه در برخي از موارد براي فرار از ماليات، حساب سازي مي کنند ولي محاسبه مالياتي آنها روال و فرمول تعريف شده اي دارد و مطابق قانون دريافت مي شود. بنابراين پرسش آن است که چه کساني از پرداخت ماليات فرار مي کنند و رقم 50 تا 60 درصدي فرار مالياتي را پديد مي آورند؟!
وزارت امور اقتصادي و دارايي، اصناف را به سه گروه «الف»، «ب» و «ج» تقسيم کرده است. گروه «الف» شامل اصنافي است که گردش مالي کلاني دارند و عمدتاً در کار واردات و صادرات کالا هستند. اين گروه موظف شده اند که دفاتر روزنامه و دفاتر کل خود را نگه داري کنند و به مأموران مالياتي ارائه دهند. گروه «ب» اگرچه گردش مالي فراوان و قابل توجهي دارند ولي در رتبه پايين تري از گروه الف قرار گرفته اند. اين گروه مکلف به نگه داري دفاتر درآمد و هزينه خود هستند و گروه «ج» شامل خرده فروش ها و مغازه داران معمولي است. اين گروه که اکثريت قريب به اتفاق بازاريان را تشکيل مي دهند، بايد خلاصه درآمد و هزينه خود را در يک فرم متحدالشکل که سازمان امور مالياتي در اختيار آنان مي گذارد، ثبت و ضبط کرده و به مسئولان مالياتي ارائه دهند.
بيشترين ميزان فرار مالياتي به ترتيب از سوي دو گروه «الف» و «ب» صورت مي پذيرد و کساني از اين دو گروه- و نه همه آنها- علي رغم درآمدهاي نجومي و کلاني که دارند، نه فقط حاضر به پرداخت ماليات- يعني حق مردم- نيستند بلکه هر وقت پاي حساب و کتاب مالياتي آنها به ميان کشيده مي شود با توسل به شانتاژ، دروغ پراکني، شايعه سازي و حتي تهديد بازاريان از طريق افراد اجير شده دست به اقداماتي نظير بستن مغازه ها مي زنند و مي کوشند «فرار مالياتي» خود را به «ماجراي سياسي» تبديل کنند! و در همان حال با بهره گيري از رسانه هاي بيگانه اينگونه اقدامات زشت و پلشت را که «مال مردم خواري» مناسب ترين واژه براي آن است، به تمامي بازاريان مأمن و متعهد نسبت مي دهند!
يک خبر موثق حکايت از آن دارد که تعداد اندک و کم شماري از تجار و فروشندگان بزرگ صنف طلا و جواهرات بيشترين فعاليت تخريبي در اينگونه موارد را برعهده دارند.
3- دولت با محاسبات و بررسي هاي انجام شده به اين نتيجه رسيده است که درآمد اصناف نسبت به سال 87 افزايش نسبتاً قابل توجهي داشته است و نهايتاً ضمن مذاکره و رايزني با مسئولان اتحاديه ها و اصناف روي رقم 15 درصد افزايش درآمد تکيه کرده است و به همين ميزان مطالبه مالياتي دارد. اصناف گروه «ج» يعني اکثريت قريب به اتفاق بازاريان با اين رقم موافق هستند ولي افرادي از گروه «الف» و کساني از گروه «ب» ادعا مي کنند که بازار طي دو سال گذشته با رکود روبرو بوده و اين ميزان ماليات فراتر از رقم واقعي است. اين ادعا در حالي است که نرخ تورم طي دو سال گذشته بين 15 تا 17 درصد ثابت بوده است و در همان حال، اصناف و بازاريان مطابق سنت جاري در ميان خود، همه ساله به ميزان 15 تا 20 درصد بر قيمت ها افزوده اند. بنابراين، مطالبه مالياتي دولت نه فقط عادلانه، بلکه پايين تر از ميزان واقعي آن نيز هست و کساني که از پرداخت ماليات خودداري مي ورزند کمترين بهانه اي براي اين اقدام خود ندارند.
همين جا بايد گفت دولت مي تواند و مطابق قانون حق دارد از عوامل اصلي اين حرکت ناپسند که مي دانيم از ثروت هاي افسانه اي برخوردارند بپرسد «از کجا آورده ايد»؟! و از بازاريان متدين و متعهد گلايه کرد که چرا عليه توطئه اين عده معدود و اندک دست به اقدامي نمي زنيد؟ شما که بيشترين آرزويتان برپايي هيئت هاي مذهبي، زيارت عتبات عاليات، کمک به مستمندان و امثال اينگونه اقدامات خداپسندانه است با مشتي مال مردم خوار که از صدقه سر اين ملت مظلوم، ثروت هاي افسانه اي اندوخته اند و تابستان ها در جزاير هاوايي لم مي دهند و زمستان ها در پيست هاي اسکي سوئيس قيقاج مي روند چه نسبتي مي توانيد داشته باشيد؟
4- ماليات حق مردم است و دولت حق ندارد در مقابل کساني که با شانتاژ و توهم پراکني و يا توسل به تهديد از طريق مشتي افراد اجير شده بازار را به تعطيلي مي کشانند، کوتاه بيايد.
طي چند روز اخير تلفن هاي کيهان از نفس نمي افتاد و بسياري از بازاريان مؤمن و متعهد يعني قاطبه و اکثريت قريب به اتفاق بازاريان از کوتاهي مسئولان در مقابله با توطئه مشتي سرمايه دار مرفه و بي درد، آنهم در شرايط حساس کنوني گلايه مي کردند. فقط به مضمون چند پيام از ميان انبوه پيام هايي که خطاب به روزنامه ارسال شده است توجه بفرمائيد؛
«ما جوانان اين مرز و بوم فرزند 9 دي و 22 بهمن هستيم اگر مسئولان ذيربط براي برخورد با عوامل توطئه که شناخته شده نيز هستند، ملاحظاتي دارند، ماجرا را به ما و انبوه بازاريان مؤمن و متعهد بسپارند. ما و بازاريان متعهد و مؤمن در همه فراز و نشيب ها در کنار هم بوده ايم و هنوز به اين پيوند مقدس براي مقابله با عوامل توطئه پاي بنديم...»
حسين شريعتمداري در سرمقاله روز يکشنبه روزنامه کيهان با اشاره به تعطيلي برخي از مغازه هاي بازار تهران، جديدترين آرايش بازاريان در جريانات اخير را تشريح کرد.